محصول و خدمات | تعداد | جمع |
---|
بازاریابی به تمام فعالیت هایی اطلاق می شود که یک شرکت برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات به مصرف کنندگان انجام می دهد. بازاریابی از «آمیخته بازاریابی» استفاده میکند که به چهار P (محصول، قیمت، مکان و تبلیغ) نیز معروف است. بازاریابی در هسته خود به دنبال دریافت یک محصول یا خدمات، شناسایی مشتریان ایده آل خود و جلب توجه مشتریان به محصول یا خدمات موجود است.
بازاریابی به فعالیت هایی اطلاق می شود که یک شرکت برای ترویج خرید یا فروش یک محصول یا خدمات انجام می دهد. بازاریابی شامل تبلیغات، فروش و ارائه محصولات به مصرف کنندگان یا سایر مشاغل است. برخی از بازاریابی ها توسط شرکت های وابسته به نمایندگی از یک شرکت انجام می شود.
متخصصانی که در بخش بازاریابی و تبلیغات یک شرکت کار می کنند، به دنبال جلب توجه مخاطبان بالقوه کلیدی، از طریق تبلیغات هستند. تبلیغات مخاطبان خاصی را هدف قرار می دهند و ممکن است شامل تأیید افراد مشهور، عبارات یا شعارهای جذاب، بسته بندی های به یاد ماندنی یا طرح های گرافیکی و در معرض دید کلی رسانه ها باشد.
هدف مهم بازاریابی، پیشبرد رشد یک شرکت است. این را می توان از طریق جذب و حفظ مشتریان جدید مشاهده کرد.
شرکت ها ممکن است چندین استراتژی بازاریابی مختلف را برای دستیابی به این اهداف اعمال کنند. به عنوان مثال، تطبیق محصولات با نیازهای مشتریان میتواند شامل شخصیسازی، پیشبینی و اساساً دانستن مشکل مناسب برای حل باشد.
استراتژی دیگر ایجاد ارزش از طریق تجربه مشتری است. این از طریق تلاش برای افزایش رضایت مشتری و رفع هرگونه مشکل در محصول یا خدمات نشان داده می شود.
بازاریابی به عنوان یک رشته شامل تمام اقداماتی است که یک شرکت برای جذب مشتریان و حفظ روابط با آن ها انجام می دهد. شبکهسازی با مشتریان بالقوه یا قبلی نیز بخشی از کار است و ممکن است شامل نوشتن ایمیلهای تشکر، بازی گلف با مشتریان احتمالی، پاسخ سریع به تماسها و ایمیلها و ملاقات با مشتریان برای صرف قهوه یا صرف غذا باشد.
در ابتدایی ترین سطح، بازاریابی به دنبال تطبیق محصولات و خدمات یک شرکت با مشتریانی است که می خواهند به آن محصولات دسترسی داشته باشند. تطبیق محصولات با مشتریان در نهایت سودآوری را تضمین می کند.
محصول، قیمت، مکان و تبلیغ چهار P بازاریابی هستند. چهار P در مجموع ترکیب ضروری یک شرکت برای بازاریابی یک محصول یا خدمات را تشکیل می دهند. نیل بوردن ایده آمیخته بازاریابی و مفهوم چهار P را در دهه 1950 رایج کرد.
محصول به کالا یا مواردی اشاره دارد که کسب و کار قصد دارد به مشتریان ارائه دهد. محصول باید به دنبال رفع نیاز در بازار باشد یا تقاضای مصرف کننده برای مقدار بیشتری از محصول موجود را برآورده کند. قبل از اینکه بازاریابان بتوانند یک کمپین مناسب را آماده کنند، باید بدانند چه محصولی فروخته می شود، چگونه از رقبای خود متمایز است، آیا محصول را می توان با یک محصول یا خط محصول ثانویه نیز جفت کرد و آیا محصولات جایگزین در بازار وجود دارد یا خیر.
قیمت به این اشاره دارد که شرکت چقدر محصول را به فروش می رساند. هنگام تعیین قیمت، شرکت ها باید قیمت تمام شده واحد، هزینه های بازاریابی و هزینه های توزیع را در نظر بگیرند. شرکت ها همچنین باید قیمت محصولات رقیب در بازار را نیز، در نظر بگیرند و اینکه آیا قیمت پیشنهادی آنرها برای ارائه یک جایگزین معقول برای مصرف کنندگان کافی است یا خیر.
مکان به توزیع محصول اشاره دارد. ملاحظات کلیدی شامل این است که آیا شرکت محصول را از طریق یک فروشگاه فیزیکی، آنلاین یا از طریق هر دو کانال توزیع، به فروش خواهد رساند. وقتی در ویترین فروشگاه فروخته میشود، چه نوع محصول فیزیکی در آن قرار میگیرد؟ هنگامی که به صورت آنلاین فروخته می شود، چه نوع قرارگیری محصول دیجیتالی دریافت می کند؟
Promotion، چهارمین P، کمپین ارتباطات بازاریابی یکپارچه است. پروموشن شامل فعالیت های مختلفی مانند تبلیغات، فروش، تبلیغات فروش، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم، حمایت مالی و بازاریابی چریکی است.
تبلیغات بسته به اینکه محصول در چه مرحله ای از چرخه عمر خود، قرار دارد متفاوت است. بازاریابان می دانند که مصرف کنندگان قیمت و توزیع یک محصول را با کیفیت آن مرتبط می دانند و آنذها این را در هنگام طراحی استراتژی بازاریابی کلی در نظر می گیرند.
بازاریابی دیجیتال یک عنصر حیاتی از یک استراتژی بازاریابی کامل است. برای بازاریابان استفاده از ابزارهای آنلاین مانند رسانه های اجتماعی و تبلیغات دیجیتال، هم در برنامه های وب سایت و دستگاه های تلفن همراه و هم در انجمن های اینترنتی، حیاتی است. در نظر گرفتن کانال توزیع مناسب برای محصولات خریداری شده به صورت آنلاین نیز گام مهمی است.
انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی را این گونه تعریف می کندکه فعالیت یا مجموعه ای از مؤسسات و یا فرآیندی است که از طریق آن پیشنهادهایی که برای مشتریان، شریکای تجاری و جامعه دارای ارزش می باشد خلق یا مبادله میشود. این اصطلاح از مفهوم اصلی بسط می یابد که اشاره به خرید و فروش محصولات و خدمات در بازار دارد. مؤسسه صاحب امتیاز بازاریابی، بازاریابی را اینچنین تعریف می کند: فرآیند مدیریتی که نیازهای مشتری را به طور مفیدی پیش بینی و ارضا می کند.
همه شرکتها در صنعت چاپ برای موفق عمل کردن به استراتژی بازاریابی نیاز دارند. این استراتژی فرآیند طراحی و مدیریت توسعه، قیمتگذاری، تبلیغات و ارایه خدمات به یک گروه مشخص از مشتریان را شامل میشود. با این تفکر تمام کسانی که در شرکت کار میکنند، در بازاریابی درگیر هستند، نه اینکه تنها یک «بخش بازاریابی» وجود داشته باشد و بس.
سازمانهای بازاریابیمحور مثل پرتو لیزری روی نیازها و خواستههای مشتری متمرکز میشوند. تقاضاها را پیشبینی و از طریق تبلیغات بزرگنمایی میکنند و آنها را برآورده میسازند.
متاسفانه شرکتهای زیادی یا متوجه این روشهای پایهای نیستند و یا فاقد اراده لازم برای اجرایی کردن استراتژیها هستند. در واقع بیشتر آنها زمانی به فکر فعالیتهای بازاریابی میافتند که فروش آنها افت کند. البته اگر به فکر بیفتند!
از عمل بازاریابی در گذشته به عنوان صنعت خلاق یاد میشد که شامل تبلیغات، توزیع و فروش می شود. اما به دلیل مطالعه آکادمیک بازاریابی، استفاده گسترده از علوم اجتماعی، روان شناسی جامعه شناسی، ریاضیات، اقتصاد ومردم شناسی در بازاریابی رایج شده است و این حرفه هم اکنون به طور گسترده ای به مثابه علم شناخته می شود. فرآیند کلی با تحقیقات بازاریابی آغاز می شود و با تقسیم بندی بازار، طرح و اجرای تجاری ادامه می یابد و با فعالیت های پیش و پس از فروش پایان می یابد. همچنین بازاریابی به هنرهای خلاقانه بسیاری ارتباط پیدا می کند. ادبیات بازاریابی به دلیل باز تولید خودش و واژگان آن بر اساس زمان ها و فرهنگ شهرت دارد.
هفت گرایش معمول و رایج در بازاریابی وجود دارد:
گرایش محصول : یک شرکت گرایش محصول را | به کار می گیرد که عمدتا به کیفیت محصول آن شرکت مربوط می شود. یک شرکت هم چنین تصور می کند که محصولات آن دارای استاندارد بالایی است و افراد محصول آن شرکت را می خرند و مصرف می کنند.
این گونه تفکر به طور مؤثری ثمربخش خواهد بود در زمانی که شرکت دارای بینش مناسبی درباره مشتریان، نیازها و محصولات آنهاست به طور مثال این مورد درباره واکمن (Walkman) شرکت سونی (Sony) و آی پاد ipad)) شرکت اپل(Apple) صدق می کند.
گرایش فروش : شرکتی که از گرایش فروش استفاده می کند ابتدا بر روی فروش محصولی خاص تمرکز می کند و به دنبال مشخص کردن خواسته های مشتری جدید نیست. در نتیجه این امر مستلزم فروش محصول موجود و استفاده از فنون ترویج برای کسب بالاترین فروش می باشد.
گرایش تولید : شرکتی که بر گرایش تولید تمرکز دارد در تولید کالایی معین تا حد امکان تخصص و تبحر دارد. گرایش به تولید در زمانی که تقاضایی بالایی برای کالای موجود وجود دارد ممکن است در نظر گرفته شود.
گرایش بازاریابی : گرایش به بازاریابی شاید رایج ترین گرایش استفاده شده در بازاریابی مدرن باشد. این گرایش طرح های بازاریابی را بر مبنای مفهوم بازاریابی قرار می دهد و تغییراتی در محصولات ایجاد می کند تا با ذائقه مشتریان هماهنگ شود. به عنوان مثال یک شرکت از تحقیق بازار استفاده می کند تا خواسته های مشتریان را مورد تحقیق قرار دهد و از تحقیق و توسعه بهره می جوید تا اطلاعات آشکار شده را بسط دهد و سپس از فنون ترویج برای مطمئن ساختن افراد آگاه از کالای موجود استفاده می کند یک شرکت در بازار باقی می ماند بدین شرط که کالاهایی را تولید کند که افراد علاقه مند و قادر به خریداری آن باشند. در نتیجه معین کردن تقاضای مصرف کننده و مشتری برای میزان سود دهی آینده شرکت بسیار مهم و حیاتی است و حتی موجودیت شرکت به تعیین آن بستگی دارد.
گرایش سازمان : همه بخش های یک شرکت باید خود را برای برآورده کردن نیازها و خواسته های مشتری آماده کنند. از این دیدگاه از بخش بازاریابی یک شرکت اغلب به عنوان اهمیت اولیه سطح عملی سازمان یاد می شود. از اطلاعات بخش بازاریابی سازمان برای راهنمایی فعالیت های بخش های دیگر شرکت استفاده میشود. به طور مثال بخش بازاریابی می تواند از طریق تحقیق بازاریابی معین کند که مصرف کنندگان نوع جدیدی از محصول با استفاده جدیدی از محصول و کالای موجود را خواستار هستند.بخش بازاریابی باید به بخش تحقیق و توسعه اطلاع دهد تا نمونه اولیه ای از کالا یا خدمات بر اساس خواسته های جدید مصرف کنندگان ایجاد کند. سپس بخش تولید باید ساخت کالا را آغاز کند در حالی که بخش بازاریابی بر روی توزیع، قیمت گذاری محصول تمرکز می کند. علاوه بر آن با بخش تجاری و بازرگانی شرکت مشورت کرد تا سرمایه گذاری در جهت توسعه، تولید و ترفيع کالا تضمین شود.
معامله سودمندانه متقابل : در معاملات بازار شرکت منبع درآمدی کسب می کنند که منجر به فروش و سود و سهم بازار بیشتر می شود. از سوی دیگر خواسته و نیاز مصرف کننده برآورده شده است. زمانی که مشتریان و مصرف کنندگان تمایلی به خرید از خود نشان نمی دهند شرکت ها باید مصرف کنندگان را از طریق ایده آل های بازاریابی مدرن به خرید ترغیب کنند.
در اوایل دهه سال های 1960 پروفسور نیل بوردن در دانشکده بازرگانی هاروارد اعمال اجرایی شمارش از شرکت ها را که می توانستند بر روی تصمیم مصرف کننده برای خرید کالا و خدمات تأثیر بگذارد شناسایی کرد. سپس وی بر اساس تحقیقات خود 4 عنصر را در بازاریابی مشخص کرد: محصول، قیمت، مکان و ترفيع.
محصول : جوانب بازاریابی به ویژگی ها و مشخصات خدمات و کالاهایی واقعی می پردازد و همچنین به چگونگی ارتباط آن با نیازها و خواسته های مصرف کننده توجه می کند. میدان عمل یک محصول (کالا) عموما شامل عناصر پشتیبان کننده نظیر ضمانت نامه، پشتیبانی کالا و غیره می شود.
قیمت گذاری : قیمت گذاری به فرآیند گذشتن قیمت بر روی محصول که شامل تخفیف نیز می شود اشاره دارد. نیاز نیست که قیمت بر اساس واحد پولی باشد بلکه می تواند شامل آنچه که در مقابل محصول یا خدمات معامله می شود، نظیر زمان، انرژی با توجه، شیوه های قیمت گذاری در قلمرو علم قیمت گذاری جای می گیرد.
مکان (توزيع) : توزیع به نحوه رسیدن کالا یا محصول به دست مشتری اشاره دارد. توزیع گاهی اوقات اصطلاح مکان نامیده می شود که اشاره به کانال و شیوه ای دارد که محصول یا کالا از طریق آن به فروش می رسد.
ترفيع : ترفيع شامل تبلیغات، ترفيع فروش، آموزش ترفیع کالا و فروش شخصی می شود. مارک زدن بر روی کالاها به شیوه های متعددی از ترفیع کالا، برند و شرکت اشاره می کند.
تحقیقات بازاریابی شامل اجرای تحقیق در جهت پشتیبانی از فعالیت های بازاریابی می باشد و تفسیر آماری داده ها به اطلاعات جز این تحقیق به شمار می رود.
سپس مدیران شرکت از این اطلاعات استفاده می کنند تا فعالیت های بازاریابی را طرح ریزی کنند و ماهیت محیط بازاریابی شرکت را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند و اطلاعات را از تأمین کنندگان آن بدست آورند.
باید بدین نکته مهم توجه ویژه ای داشت که بین تحقیقات بازاریابی و تحقیقات بازار تمایز خاصی وجود دارد. تحقیقات بازار مربوط به تحقیق در یک بازار معین می شود. به عنوان مثال شرکتی ممکن است تحقیقی را در بازار هدف به اجرا بگذارد. پس از آن که بخش مناسبی از بازار را انتخاب کرد. بر خلاف تحقیقات بازار، تحقیقات بازاریابی به همه تحقیقاتی که بازاریابی مطابقت دارند مربوط می شود. بنابر این تحقیقات بازار زیر مجموعه ای از تحقیقات بازاریابی است. محققان بازاریابی از شیوه های آماری استفاده می کنند (نظیر تحقیق کمی، تحقیق کیفی، آزمایشات فرضی) | تا یافته های خود را تفسیر کنند و داده های به دست آمده را تبدیل به اطلاعات کنند.
مارک عبارت است از یک نام، اصطلاح، طراحی، نماد یا ویژگی دیگر که بین محصولات و خدمات شرکت با محصولات و خدمات شرکت رقیب تمایز ایجاد می کند. یک مارک نمایانگر شخصیت شرکتی است که دارای فرهنگ سازمانی است. در واقع مارک علامتی است که ماهیتی قابل شناسائی دارد که ارزش خاص خود را دارد.
ارتباطات بازاریابی چهار زیر مجموعه مشخص را در بر می گیرد که عبارتند از : فروش های شخصی، ارتقاء فروش، روابط عمومی و تبلیغات.
فروش شخصی : فروشنده در معرفی شفاهی محصولات مصرف کنندگان بالقوه ای را در نظر دارد :
ارتقاء فروش : مشوق های کوتاه مدت افراد را به خرید به محصولات ترغیب می کنند :
به افراد گوناگون برای خرید مشوق های متفاوتی داده میشود اما این مشوق ها سبب نمی شود که مصرف کننده نسبت به کالای شرکت وفادار بماند و همواره از شرکت شما خریداری کند. مانع اصلی در برابر ارتقاء فروش وجود دارد که عبارت است از: تقلید شرکت های رقیب از ایده های شرکت شما.
روابط عمومی : روابط عمومی عبارت است که استفاده از رسانه ها توسط شرکتها برای ایجاد حس خوش بینی در مصرف کنندگان و مشتریان شرکت می باشد. روابط عمومی از این حقیقت نشأت می گیرد که یک شرکت نمی تواند پایه های بازار را ملتهب کند بدین دلیل که از کاهش تقاضای کالا یا خدمات شرکت خسارت دیده است.
سازمانها و شرکتها روابط عمومی را به کار می گیرند تا به مشتریان درباره کالا یا خدمات خود اطمینان دهند و احساس منفی مشتریان نسبت به خود را از بین ببرند. واحد روابط عمومی می تواند از تکنیک های خاصی بهره ببرد برخی از این تکنیک ها شامل موارد زیر میشود:
تبلیغات : تبلیغات شامل دستیابی به فضایی در رسانه ها است بدون آنکه به رسانه مزبور برای پوشش خبری محصول یا خدمات شما مستقیما پولی پرداخت کنید.
اما در بیشتر مواقع تبلیغات در زمانی صورت می گیرد که شرکت مستقیما به کانال تلویزیونی یا رادیویی وجهی پرداخت می کنند تا کالا یا خدماتش در آن رسانه تبلیغ شود.
تمرکز بر مشتری و مصرف کننده : بسیاری از شرکت ها بر مشتری و مصرف کننده تمرکز می کنند. منظور از تمرکز بر مصرف کننده، تمرکز بر فعالیتها و محصولات بر اساس تقاضای مصرف کننده می باشد. به طور کلی سه شیوه برای انجام این کار وجود دارد: مشتری محوری، شناسایی تغییرات بازار و نوآوری در محصول و کالا و مشتری محوری، خواسته های مصرف کننده و مشتری پایه و اساس تمام تصمیمات راهبردی در بازار است. هیچ راهبردی دنبال نمی شود مگر اینکه تحقیقاتی درباره نگرش و خواسته مصرف کنندگان صورت گرفته باشد.
در این شیوه مصرف کننده همواره نقطه شروع می باشد. تاریخ گواهی می دهد بسیاری از کالاها و محصولاتی که جزء پیشرفتهای تکنولوژیکی محسوب می شدند از لحاظ تجاری شکست خوردند.
رویکردهای رسمی در بازاریابی مشتری محور شامل SIVA می شود.
SIVA مخفف :
در شیوه نوآوری در محصول و کالا شرکت سعی می کند تا ابزار را برای محصول بسط و گسترش دهد.
برای حداکثر بهرهوری از مشاور بازاریابی به دو نکته توجه کنید :
ویژگی منحصر به فرد خدمات یک شرکت که به دید مشتری بهترین مزیت است، ارزشمندترین دارایی شرکت محسوب میشود. آیا میدانید خدمات شما چه فایدهای برای مشتریانتان دارد؟ چرا ترجیح میدهند با شما کار کنند و نه با رقیب شما؟ این موضوع باید مرکزیت فعالیتهای بازاریابی شما باشد.
از ویژگیهای سودآور، رضایتبخش و متمایز خدمات خود برای مشتری آگاه باشید و آنها را به پیام اصلی شرکت خود تبدیل کنید.