مدیریت رنگ مانند ترجمه یک زبان است و کار بسیار ساده ای است، زیرا از یک زبان جهانی که در حقیقت همان فضای ارتباطی پروفایل استفاده می نماید. اگر هر وسیله ای را آن چنان در نظر بگیریم که به زبان های گوناگون تکلم مینماید، خواهیم دید مدیریت رنگ کار بسیار ساده ای است که باید هر زبان را به زبان جهانی که در اینجا رنگ مورد استفاده در چاپ است ترجمه کنیم تا در سیستم چاپی قابل فهم باشد.
زبان مورد استفاده در سیستم چاپی فضای رنگی CMYK است که باید تمام رنگ های دیگر که در هر وسیله ای مورد استفاده قرار میگیرند به CMYK تبدیل شود. سیستم مدیریت رنگ برای دستگاههای ورودی از پروفایل جهت ترجمه اطلاعات رنگ آن هم در مرحله اول به زبان جهانی و سپس به زبان دیگر برای دستگاههای خروجی استفاده می نماید.
این روزها نیاز به مدیریت رنگها و بهبود کیفیت آنها بیش از پیش احساس می شود چرا که خیلی ها دوربین دیجیتال دارند و عکسهای خود را با نرم افزارهای حرفه ای ویرایش کرده و با پرینتر های جوهر افشان خوب چاپ می کنند.
در این نوشتار ابتدا مفاهیم اساسی مطرح در این زمینه مانند Color Gamut ، Profile ،Color Space ،Working Space و… را توضیح خواهیم داد و سپس روش قدم به قدم مدیریت رنگ در کامپیوتر را بیان خواهیم کرد. مفاهیم فوق الذکر همیشه برای کاربران مورد سوال و اشکال بوده است. با فهم این اصول و نیز طرز برخورد کامپیوتر با آنها، به راحتی می توانید دارای سیستمی شوید که رنگها را به خوبی به شما نشان میدهد.
زمانیکه یک کارشناس پیش از چاپ فایل ها را برای چاپ در شرایط محیطی خود آماده می کند، به این معنا که، با استفاده از اسکنر و نمایشگرهای دردسترس خود می تواند یک کیفیت متوسط از رنگ بازتولیدی را بدست آورد. با این حال، اگر از این کارشناس خواسته شود که تصاویر را برای اولین دوره چاپ آماده کند مشکلات کمتری به چشم خواهد آمد، اما احتمالاً برای دفعات بعد کیفیت مطلوب رنگ مورد نظر را بدست نمی آورد. برای کنترل کیفیت رنگ با مانیتورهای متفاوت دچار مشکل خواهد بود و همچنین نمی تواند تصویر بهینه را برای دستگاه ها و شیوه های چاپی گوناگون خواسته شده ارائه دهد.
مدیریت رنگ دقیقا در همان نقطه ای که کارشناس برای بازتولید رنگ ضعف دارد وارد بازی می شود. مدیریت رنگ تضمین تولید رنگ بهینه، بدون در نظر گرفتن دستگاه ورودی، مانیتور و دستگاه خروجی مورد استفاده را قبول می کند، البته تا زمانی که خصوصیات دستگاه با یک پروفایل (ICC Profile) کنترل می شود. از این رو، امروزه مهمترین دلیل براستفاده از مدیریت رنگ این است که در اولین تلاش نتیجه درست بدست خواهد آمد.
مدیریت رنگ چیست؟
مدیریت رنگ استاندارد سازی (کالیبراسیون یا تنظیم فنی) تمام دستگاه های ورودی و خروجی است، در یک زنجیره پردازش تصویر با هدف تولید رنگ مطلوب مستقل از دستگاه های استفاده شده است.
حاصل انجام فرآیند مدیریت رنگ یک فایل نرم افزاری است که آنرا با اسم Color Profile یا شناسنامه رنگی (با پسوند icc) می شناسیم و پس از ورود تمامی طرح های سفارش گرفته شده با استفاده از آن می توان آنرا با شرایط رنگی ماشین چاپ مورد نظر همسان کرد و می توان اطمینان داشت که نزدیکترین رنگ به خواسته سفارش دهنده را با صرف کمترین زمان و هزینه، تولید خواهد شد. پروفایل رنگی تولید شده فقط مشخصات رنگی دستگاه نیست، بلکه شرایط اپراتوری و عملیاتی آن (از نظرماشین چاپ، نوع مرکب، سطوح چاپ شونده و …) را هم تعیین می کند و با تغییر هر کدام از المان های بکار رفته در ساخت پروفایل نتایج متفاوت و جدیدی بدست خواهد آمد، اما با بکارگیری این فناوری تشخیص و چرایی مشکلات و نواقص محصولات چاپی قابل شناسایی و رد گیری است.
چرا به مدیریت رنگ نیاز داریم؟
قدرت تشخیص رنگ چشم انسان بسیار خوب است و میتواند محدوده وسیعی از رنگها را ببیند.اما دستگاههای ساخت بشر در این زمینه محدودیت دارند.عموما هیچ سیستم نمایشی یا چاپی قادر به تولید یک طیف رنگی حتی نزدیک به دید انسان نیز نیست. از سوی دیگر دستگاههای مختلف از لحاظ تولید یا دریافت محدوده های رنگی با یکدیگر اختلاف دارند.مثلا یک پرینتر جوهر افشان خوب قادر به نمایش رنگهای سبز بیشتری نسبت به یک مانیتور می باشد. مانیتورهای CRT نسبت به LCD ها محدوده رنگی وسیعتری دارند. اسکنرهای مختلف و دوربینهای دیجیتال نیز محدوده های رنگی مختص به خود را دارند. هنگامی که بخواهیم تصاویر را بین این دستگاهها جابجا کنیم ، تازه با مشکلات روبرو می شویم:عکسی را با دوربین دیجیتال گرفته ایم و سپس آنرا در مانیتوری که قادر به نمایش تمام طیف رنگی نیست ویرایش کرده ایم، سپس آنرا با پرینتری چاپ کرده ایم که رنگهای سبز بیشتری نسبت به مانیتور دارد اما نسبت به رنگهای دوربین محدود تر است.خب حالا که این دستگاهها با زبانهای رنگی مختلفی با یکدیگر صحبت می کنند ، چگونه انتظار داریم نتیجه کار برای ما رضایت بخش باشد؟ مدیریت رنگ برای همه افرادی که با تصاویر دیجیتال سر و کار دارند، لازم است. اما در موارد زیر اهمیت بیشتری پیدا می کند :
در مورد دوربینهای دیجیتالی که قادر به گرفتن عکس در فضای کاری Adobe RGB هستند.(در این مورد توضیح خواهیم داد)
افرادی که عکسهای دیجیتال خود را با نرم افزارهایی ویرایش می کنند که قادر به فهم فضاهای رنگی مختلف هستند.(مانند فتوشاپ)
افرادی که عکسهای دوربینهای آنالوگ را اسکن میکنند.
افرادی که با فرمت RAW عکس می گیرند.
سيستم های مديريت رنگ بايد دو وظيفه عمده را به انجام رسانند :
بايد پی ببرند كه اعداد RGB و CMYK ما چه رنگ های قابل ادراكی را بازنمايی می كنند.
در واقع به این معنی که توانایی رنگی دستگاه مورد نظر چه اندازه بالا یا پایین است، یا اینکه با آن دستگاه چه رنگهایی را می توان تولید کرد.
آنها بايد آن رنگ ها را از دستگاهی به دستگاه ديگر ثابت نگه دارند.
در اکثر سفارشات نمونه ای که قبلا با ماشین چاپ دیگری چاپ شده باشد وجود دارد، برای ثابت نگه داشتن اختلاف توانایی رنگی ماشین های مختلف حتی در یک مجموعه نیاز به استفاده از کنترل فرآیند و مدیریت رنگ داریم.
مزایای استفاده از مدیریت رنگ چیست ؟
بازگشت سرمایه سریع با آموزش و یکپارچگی گردش کار در چاپخانه.
کاهش ضایعات (کاغذ، مرکب، زمان) در تولید و چاپ.
حداکثر کیفیت خروجی در کوتاه ترین زمان ممکن
پیش بینی رنگ خروجی با اعتماد به نفس قبل از چاپ سفارشی.
شبیه سازی رنگ های Pantone و ساختگی
شبیه سازی ویژگی های رنگی دستگاه در دستگاه های دیگر به طور قابل اعتماد.
رسیدن به یکپارچگی رنگ روز به روز و در هر چاپ.
حفظ دقت رنگ برای افزایش حاشیه سود.
مزیت رقابتی از طریق اجرای استانداردهای صنعتی تعیین شده برای کنترل رنگ، منجر به افزایش رضایت مشتری.
کنترل رنگ انحصاری
سادگی تطبیق رنگ؛ با هر برنامه ای که کار می کنید.
رنگ سنجي و مديريت رنگ؛ سنجش رنگ ، هسته مركزی مديريت رنگ است، زيرا به ما امكان می دهد به شكلی روشن رنگ را آن گونه كه توسط انسان ديده می شود تعريف كنيم.
ما نمی توانيم واقعاً رنگ را اندازه گيری كنيم، تنها نور را اندازه گيری مي كنيم.
نورسنجي طيفی (Spectrophotometry) عبارت است از علم اندازه گيری بازتابش طيفی، يعنی نسبت بين شدت هر طول موج نور تابانده شده به يك سطح و نوری با همان طول موج كه به ردياب دستگاه بازتابانده می شود.
توضیح چند مورد از مزایا و معایب این روش :
مزایا :
۱- رنگ های قابل پیش بینی
با استفاده از مانتیورهای مقرون به صرفه و استاندارد شده، شما یک soft proofs خوب روی مانیتور نزدیکترین رنگ با خروجی نهایی بدست می آورید. چیزی که همه در گام ابتدایی می خواهند دیدن تصویری در مانیتور است که چاپ می شود و می خواهند خروجی نهایی شان را پیش بینی کنند، مدیریت رنگ این کار را خیلی خوب انجام می دهد.
۲- ثبات در بازتولید رنگ (رنگ متداول)
یکی از اهداف اصلی مدیریت رنگ تکرارپذیری آن است. به این ترتیب که نه تنها شما قادر هستید که خروجی نهایی را روی مانتیور ببینید یا حتی در پروف (نمونه چاپ)، بلکه شما می توانید آنرا بصورت ثابت قدم تولید نمایید. حتی اگر شما یک ماشین چاپ جدید بخرید، برای یکبار باید آنرا کالیبره و پروفایل کنید، و آنرا با چرخه کاری خود سازگار کنید.
۳- تبدیل بهتر
با ایجاد یک تلاش آگاهانه برای بهبود چرخه کار خود با آموزش و دانش آن، شما می توانید با انتخاب درست پروفایل در هنگام تبدیل نتایج بهتری بدست آورید. با ساخت و انتخاب پروفایل خوب،اهداف پرداخت مناسب، همراه با کنترل فرآیند خوب، تفکیک شما و انجام تبدیل های مناسب نتایج کار و بازتولید تصاویر و رنگ ها بطور قابل ملاحظه ای بهبود خواهند یافت.
مدیریت رنگ اجازه می دهد که هر دستگاه متناسب با سایر دستگاه های شبیه سازی شود. برای مثال، یک پرینتر جوهرافشان می تواند رنگ های ماشین چاپ را شبیه سازی و بازتولید نماید.
۵- صرفه جویی در وقت
همه موارد فوق، رنگ قابل پیش بینی، ثبات رنگ، تبدیل بهتر، نمونه گیری (پروف سخت افزاری) داخلی، پروف نرم و خروجی رسانه بعلاوه بسیاری از مزایای دیگر به معنی مشکلات رنگ را می توان اجتناب کرد یا در مراحل اولیه فرآیند طراحی حل کرد.
۶- صرفه جویی اقتصادی
اجتناب از مشکلات رنگ در فرآیند طراحی اولیه و حل آنها بزودی باعث تاخیر کمتر و بازسازی کمتر در چرخه تولید خواهد شد. این کار باعث افزایش بهره وری و بهینه سازی تجهیزات و پرسنل می شود.
۷- رضایتمندی مشتریان
مشتریان با زمان کمتر چرخه تولید با تفکیک رنگ بهتر که باعث بازتولید بهتر رنگ می شود رضایتمندی بیشتری از مجموعه خواهند داشت. استفاده از این فناوری برای آنها یک تعهد محسوب شده و آنرا در آینده ای نزدیک از تمامی تامین کنندگان خود خواستارند که در این زمان خود مزیت رقابتی است. (مانند شرکت لادن که استفاده از تجهیزات مدیریت رنگ وکنترل رنگ یک معیار و امتیاز محسوب می شد)
افسانه WYSIWYG
در حاليكه ميل به (What You See Is What You Get) WYSIWYG يعني ، آنچه را می بينيد همان را دريافت مي كنيد نيروی پيش برنده تحولات مديريت رنگ بود، تنها موضوع در مديريت رنگ رسيدن به WYSIWYG نيست، و اين موضوع نيز در معنای افراطی اش امری محال است. در حالی كه مديريت رنگ گام های زيادی در راستای شبيه سازی محدوديت های چاپگر روی مانيتور برداشته است اما مانيتورها و چاپگرها مشكلات مربوط به محيط مشاهده بسيار متفاوتی با هم دارند، بنابراين هميشه اختلافی بين آنچه كه روی مانيتور می بينيد و آنچه از چاپگر خود دريافت می كنيد وجود خواهد داشت.
تا اینجای کار فقط از مزایا گفتیم اما این فناوری و چرخه کار دارای ایراداتی نیز هست که چند مورد از شکایت های رایج مدیریت رنگ را بررسی می کنیم.
معایب
۱- منحنی سخت برای رسیدن به درک کامل و یادگیری مدیریت رنگ
با اینکه هزینه های کاهش پیدا می کنند و کار برای کاربر آسان تر می شود اما درک کامل از مدیریت رنگ، فضای تبدیل رنگ، واژگان فنی، و اساسا آنچه واقعا اتفاق می افتد، منحنی یادگیری سختی دارد.
۲- معمولاً نیاز به مشاوره است، حداقل در ابتدا
با توجه به دشواری یادگیری، اغلب لازم است یک مربی مشاور که می تواند یک گردش کار را برنامه ریزی کند استخدام کنیم، توصیه ها را تهیه کند و همه را با هم یکپارچه و سپس آموزش موثر ارائه می دهد. یک مشاور خوب، گردش کار را به کار می گیرد که می تواند به سرعت مورد استفاده قرار گیرد و به سرعت سرمایه گذاری انجام شده را برگرداند.
۳- این یک کار خودکار نیست مانند فشاردادن یک دکمه؛ کاربران باید آموزش داده شوند
تبدیل فضای رنگ به صورت اتوماتیک انجام می شود. با این حال، کاربر باید نحوه انتخاب پروفایل های مختلف دستگاه و در چه دنباله ای و طبیعت اهداف پرداخت برای ایجاد تصاویر به طور مؤثر و قابل پیش بینی را درک کند. آموزش مناسب اغلب دست کم گرفته شده است. بدون آموزش، کاربران می توانند تجربه منفی با مدیریت رنگ داشته باشند. هر گونه برنامه ریزی آموزشی خلاق و هدفمند باید توسط متخصص حرفه ای مدیریت رنگ بکار گرفته شود.
۴- به پروفایل سفارشی نیاز دارید
اسکنرها، مانیتورها و پرینترهای جوهر افشان و دستگاه های چاپ ثبات کافی در مدل های مشابه را ندارند تا پروفایل خاص خود را داشته باشند که فقط از پروفایل سازنده استفاده کنید. به اصطلاح «پروفایل های کنسرو شده» گاهی اوقات آنها بیشتر از کمک صدمه می زنند، اما به دلیل تقاضای بازار ارائه شده است. پروفایل های سفارشی بهتر از کنسروها هستند که در مورد توصیف رفتار یک دستگاه خاص کاربرد دارند.
۵- پشتیبانی ناکارآمد هنوز تا حدودی ناخوشایند است.
بکارگیری مدیریت رنگ در جهان سابقه ای حدود ۳۰ سال دارد اما در ایران هنوز امری نو پا تلقی می شود در نتیجه برای اجرای آن با سایر شرکت ها در برخی موارد با عدم توانایی و درک درست و صحیح از اجرای بی عیب و نقص این فرآیند مواجه خواهیم شد. این مهم در بخش تولید محل اجرا هم می تواند مشکل ساز شده و روند اجرای کار را دچار مشکلاتی کند که از این رو همه گروه باید بصورت جدی برای رسیدن به هدف تلاش نمایند.
۶- هزینه راه اندازی گران قیمت
بهترین محصولات ارزان نیستند. چند نرم افزار برای ساخت و تحلیل و آنالیز مورد نیاز است که قیمت آن حدود ۴۰۰۰ یورو و اصلی ترین بخش آن دستگاه اسپکتروفتومتر که قیمتی حدود ۲۵۰۰ یورو دارد. در آینده قطعا به تجهیزات بیشتری نیاز است که در این فاز می توان از آنها صرف نظر کرد، از جمله پروفر (نمونه گیر دیجیتال) یا دنسیتومتر و ….
کیفیت پروفایل تولیدی به تجربه و زمان نیاز دارد.
۷- مدیریت رنگ تمام مشکلات مرتبط با رنگ را حل نمی کند.
برخی از مشکلات رنگ به راحتی قابل حل با مدیریت رنگ نیست. این هنوز یک تکنولوژی جدید است، اما به سرعت در حال رشد در صنعت است. با گذشت زمان، به بالغ شدن آن ادامه خواهیم داد و راه حل هایی را که کامل تر است، داریم.
به عنوان مثال، رنگ های اسپات و Pantone را می توان با دقت چاپ کرد، اما دقیقا روی صفحه نمایش مشاهده نمی شود.
Gamut در مدیریت رنگ چیست ؟
Gamut وسعت محدوده رنگی است که یک دستگاه خاص، قادر به تولید یا دریافت آن میباشد. دستگاههایی که Gamut وسیع دارند قادر به نمایش یا فهم وسعت رنگ بیشتری هستند.Gamut چشم انسان بسیار وسیع است.پرینتر جوهر افشان خوب نسبت به یک مانیتور، دارای Gamut وسیعتری در رنگ سبز است.مانیتورهای LCD ارزان قیمت دارای Gamut بسیار محدودی هستند. مدیریت رنگ روشی است که با آن می توانیم تصاویر را بین این دستگاههای مختلف (از لحاظGamut ) انتقال دهیم بدون آنکه تغییری در رنگها ایجاد شود. برای آنکه کامپیوتر رنگ را بشناسد ، باید به صورت عدد بیان شود.هر رنگ ،حاصل ترکیب ۳ رنگ اصلی قرمز R ، سبز G و آبیB است.پس میتوان آنرا به صورت نسبتی از این ۳ رنگ اصلی بیان کرد.اگر مقیاس را ۰ تا ۱۰۰ در نظر بگیریم ، رنگ قرمز (۱۰۰,۰,۰) ، آبی (۰,۰,۱۰۰) و زرد (۱۰۰,۱۰۰,۰) خواهد بود. در اینجا مشکلی پیش می آید: وقتی که رنگ سبز خالص(۰,۱۰۰,۰) در مانیتور و پرینتر با یکدیگر فرق دارد، پس فایده این اعداد چیست؟ برای حل این مشکل به مفهومی بنام Color Space نیاز داریم.
Color Space در مدیریت رنگ چیست ؟
برای فهم این موضوع ،تمام رنگهایی که انسان قادر به دیدن آنها است را به صورت یک جسم ۳ بعدی تجسم می کنیم.به این صورت که مثلثی را در نظر بگیرید که در هر راس آن یکی از ۳ رنگ اصلی قرار دارد.سپس در قسمت بالا و پایین این سطح مثلثی،۲ نقطه را اضافه می کنیم که نماینده رنگهای سفید و سیاه هستند و از این ۲ نقطه خطوطی را به رئوس مثلث می کشیم.حاصل یک جسم ۳ بعدی به صورت ۲ هرم مثلثی است که در قاعده به هم وصل هستند.راس بالایی این جسم نماینده رنگ سفید ، راس پایینی نماینده رنگ سیاه و ۳ راس مثلث قاعده نماینده ۳ رنگ اصلی هستند.بین این رنگها،تمام طیف رنگی قابل دید انسان قرار خواهد گرفت.این جسم را فضای رنگی (Color Space) چشم انسان فرض کرده و آنرا (hc ) مینامیم.اگر رنگی خارج از این فضا باشد، توسط چشم انسان رویت نمی شود یا بصورت نزدیکترین رنگ موجود در این فضا تشخیص داده می شود. حال فضای رنگی مانیتور را بصورت یک جسم ۳ بعدی کوچکتر داخل این فضا در نظر گرفته و آنرا (mc) مینامیم.همین کار را می توانیم با دوربین دیجیتال ، اسکنر و پرینتر نیز انجام دهیم.تمام این وسایل دارای Gamut محدودتری نسبت به انسان هستند و طبیعتا داخل این فضا قرار خواهند داشت و چون با یکدیگر نیز اختلاف دارند به صورت اجسام ۳ بعدی با اندازه های مختلف خواهند بود که البته اشتراکاتی نیز دارند.مقیاس نامگذاری رنگها به صورت ۳ عددی در مورد هر دستگاه مختص خود است.مثلا سبز ترین رنگ ممکن در فضای رنگی پرینتر (pc) به صورت (۰,۱۰۰,۰) و سبز ترین رنگ ممکن برای مانیتور در فضای رنگی خود (۰,۱۰۰,۰) است. اما اگر نقطه معرف سبز خالص پرینتر را در فضا علامتگذاری کنیم و عدد مربوط به آن نقطه را در فضای مانیتور بخوانیم ،ممکن است عددی مثل (۵,۹۰,۱۰) شود و یا همین رنگ در فضای رنگی انسان به صورت (۱۵,۸۵,۵) شود. هدف از این توضیحات این بود که اولا مفهوم فضای رنگی را درک کنیم و ثانیا (حداقل در تئوری) راهی برای تبدیل رنگ از یک دستگاه به دستگاه دیگر بیابیم.
Working Space در مدیریت رنگ چیست ؟
برای آنکه تصاویر به درستی در کامپیوتر نمایش داده شوند،باید اطلاعاتی راجع به Color Space دستگاهی که آنها را تولید کرده، داشته باشند . از سوی دیگر کامپیوتر نیز باید قادر به فهم و مدیریت این اطلاعات باشد. Working Space یا فضای کاری، در حقیقت یک فضای رنگی فرضی(و بالطبع جزئی از فضای رنگی چشم انسان) است که برای سهولت کار ، تمام فضاهای رنگی دیگر را بر اساس آن تعریف می کنند تا برای کامپیوتر قابل شناسایی باشد. فضاهای کاری متفاوتی وجود دارد که ۲ مورد از آنها بیشترین کاربرد و معروفیت را دارند:
Profile در مدیریت رنگ چیست ؟
Profile در حقیقت روشی است برای تبدیل ریاضی فضای رنگی یک دستگاه به فضای رنگی قابل دید انسان hc. پروفایل به کامپیوتر می گوید که چگونه یک دوربین، پرینتر ، مانیتور و اسکنر رنگها را نشان میدهند یا دریافت میکنند.
تبدیل فضاهای رنگی چگونه است ؟
همانگونه که در بحث فضای رنگی گفتیم، تجسم فضاهای رنگی متفاوت به صورت اجسام ۳ بعدی در داخل فضای رنگی چشم انسان ، می تواند راهی باشد برای این تبدیل فضاهای رنگی مختلف به یکدیگر. اما اگر یک رنگ موجود در یک فضای رنگی، در فضای رنگی دیگر اصلا وجود نداشته باشد ، چه اتفاقی می افتد؟بر اساس تبدیل فضایی رنگها، در این حالت رنگ مورد نظر در فضای رنگی مقصد نمایش داده نخواهد شد.بعبارت دیگر اگر رنگ مورد نظر در فضای رنگی مقصد وجود نداشته باشد (Out Of Gamut)، نمی توان آن را به درستی تبدیل کرد.این نوع تبدیل رنگ ( که بنام Absolute Colorimetric معروف است) تنها هنگامی کاربرد دارد که رنگهای خارج از محدوده نداشته باشیم. مثلا رنگ (۵,۵۰,۶۰) پرینتر ،معادل رنگ(۱,۴۵,۳۰) در مانیتور است. اما رنگ سبز خالص پرینتر (۰,۱۰۰,۰) در فضای رنگی مانیتور معادلی ندارد. برای رفع این مشکل از نوعی تبدیل به نام Perceptual استفاده می شود. در این روش،با حفظ نسبت بین مقادیر ۳ گانه یک رنگ، این ۳ مقدار Shift داده میشوند تا در فضای رنگی مبدا جای بگیرند و چون چشم انسان میتواند خود را با این تغییر وفق دهد،نتیجه حاصله بسیار رضایتبخش خواهد بود. قبل از ورود به مبحث روش عملی مدیریت رنگ، مروری میکنیم بر مطالب گفته شده: ۱- وسائل مختلف دارای Gamut های مختلف هستند. ۲- Gamut را میتوان به صورت یک فضای رنگی تجسم کرد. ۳- فضاهای کاری مانند sRGB ، فضاهای رنگی مجازی هستند تا بتوان بدون ارجاع به دستگاه مبدا ، تصاویر را به درستی نمایش داد. ۴- Profile ارتباط یک فضای رنگی را با چشم انسان بیان می کند. ۵- اگر یک سیستم کامپیوتری (متشکل از سخت افزار ،نرم افزار ، مانیتور، پرینتر ،اسکنر، دوربین دیجیتال …) به درستی Profile شده باشد و نرم افزارها نیز بتوانند از این Profile ها استفاده کنند،آنگاه رنگهای نسبتا ثابتی را تجربه خواهیم کرد. ۶- سیستمی که دارای شرایط فوق باشد، Color Managed System نامیده می شود. ۷- چنین سیستمی برای تبدیل رنگها در فضاهای رنگی مختلف از تبدیل Absolute Colorimetric و یا Perceptual استفاده می کند که در اکثر اوقات روش دوم نتایج بهتری دارد. ۸- تبدیل رنگها در موقع نمایش تصاویر یا چاپ آنها رخ می دهد.مثلا فتو شاپ برای نمایش یک تصویر در مانیتور، یک تبدیل رنگ از فضای sRGB یاAdobeRGB به فضای رنگی مانیتور انجام می دهد و در هنگام چاپ تبدیل به فضای رنگی پرینتر انجام خواهد شد. ۹- در سیستمی که نرم افزارها قادر به درک پروفایل ها نباشند، برخی از پروفایلهای مربوط به سخت افزارها نادرست باشد و یا اصلا وجود نداشته باشد و یا پروفایل ها به درستی تنظیم نشده باشند، نمایش یا چاپ رنگها به درستی انجام نخواهد شد. (مگر به صورت اتفاقی).
اجزای تشکیل دهنده رنگها کدام است ؟
هر رنگ اصولا از دو قسمت اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
۱- رنگدانه
ماده رنگی نامحلول در آب است ( خاک رس ناخالص رنگی و پودر برف از سنگهای رنگی بهعنوان اولین رنگدانه ها مورد استفاده انسان قرار میگرفتند.)
۲- محمل رنگها
مایعی است که با رنگدانه مخلوط شده ، کاربرد آنرا آسان میکند و در چسبیدن آن ، کمک میکند ( از سفیده تخم مرغ ، چسب عسل محلول قند بهعنوان محملهای رنگ استفاده میشد). امروزه متداولترین محملهای رنگدانهها را آب یا روغن تشکیل میدهد. از اینرو رنگها را به دو دسته رنگهای روغنی و رنگهای آلی تقسیم میکنند.
انواع رنگدانه
اکسیدها
لیمونیت ( Fe2O3.2H2O ) برای تهیه رنگ قرمز مصرف میشود و یکی از قدیمیترین رنگدانههاست.
هماتیت ( Fe2O3 ) برای تهیه رنگ قرمز روشن بکار میرود.
دیاکسید تیتان ( TiO2 ) برای تهیه رنگ سفید روشن و بسیار مرغوب که در هوا تیره نمیشود، بکار میرود. معمولا آن را با سولفات باریم مخلوط میکنند.
اکسید روی ( ZnO ) که از مهمترین رنگدانه های سفید است و از تجزیه کربنات روی و یا سوزاندن فلز روی در هوا حاصل میشود.
سرنج ( Pb2O3 ) که رنگ سرخ یا قرمز تیره دارد و بیشتر برای پوشانیدن سطح قطعات فولادی بهمنظور حفاظت آنها از زنگ زدن کاربرد دارد.
سولفید روی و لیتوپن
سولفید روی برای تهیه رنگ سفید مات مصرف میشود و از مزایای آن ، این است که بر خلاف سفیداب سرب در هوا سیاه نمیشود. این رنگدانه معمولا در تجارت بصورت مخلوطی از سولفید روی و سولفات باریم به نام لیتوپن مصرف دارد که رنگ سفید بسیار مرغوب است.
سفیداب سرب
این رنگ دانه عمدتا شامل Pb(OH)2 , PbCO3 که از قرن ها پیش شناخته شده بود. قدرت پوشش آنها زیاد است، ولی در هوا بهعلت وجود H2O به مرور سیاه میشود. برای تبدیل مجدد آن به رنگ سفید میتوان از تاثیر پراکسید هیدروژن بر آن استفاده کرد.
دوده چراغ و زغال استخوان
یکی از اجزای رنگ سیاه و مرکب است و برای تغییر رنگ سفید به میزان دلخواه نیز مصرف میشود.
رنگدانههای فلزی
مانند پودر آلومینیم در روغن جلا که از آن برای حفاظت وسایل آهنی و فولادی استفاده می شود
برنز آلومینیم ( آلیاژ Al, Cu ) در روغن جلا که از آن ، برای ایجاد رنگ بسیار زیبای طلایی برای دور قابها و … استفاده میشود.
رنگدانههای الوان
رنگدانههای آبی: مهمترین این این رنگدانهها ، آبی پروس و آبی نیلی یا لاجورد است. آبی پروس یکی از مهمترین رنگهای آبی است. لاجورد نیز یکی از رنگهای آبی مرغوب است که از حرارت دادن مخلوط کائولین ، کربنات سدیم ، گوگرد و زغال سنگ در غیاب هوا حاصل میشود.
رنگ دانه های زرد: مهم ترین این رنگدانهها ، کرومات روی و کرومات سرب است. از قطران زغال سنگ نیز رنگدانههای الوانی بصورت نمکهای نامحلول فلزات بدست میآید که در هیدروکسید آلومینین بصورت ژله میبندد. این ژله را پس از خشک کردن بهصورت پودر با رنگدانههایی نظیر کربنات کلسیم و سیلسس مخلوط میکنند و در انواع رنگهای مورد نیاز بکار میبرند.
رنگهای روغنی
در این نوع رنگها ، رنگدانه را در یک روغن خشک شونده که استر گلیسیرین با اسیدهای چرب ، نظیر اسیدهای اولئیک و یا لینولنیک میباشد، حل میکنند. این روغنها در هوا اکسیده شده ، به ترکیبات سیر شده تبدیل میشوند و لایهای سخت مقاوم و محافظ تشکیل میدهند که از نفوذ آب در رنگدانه جلوگیری میکنند.
رقیقکننده
برای رقیق کردن و سهولت کاربرد رنگ بکار میرود و معمولا یک حلال هیدروکربنی نظیر ترپنتین است که به روغن تربانتین شهرت دارد.
خشک کننده
یکی از اجزای رنگهای روغنی است که در حقیقت نقش کاتالیزور را در تسریع اکسیداسیون و خشک شدن رنگها را دارد و معمولا مخلوطی از اکسید های سرب ، منگنز و کبالت در ( روغن بزرک ) بصورت استر مصرف میشود.
رنگهای پلاستیکی
با اضافه کردن رزینهای سنتزی نظیر رزین حاصل از فنل و فرمالدئید که خاصیت پلاستیکی دارد، در روغن جلا ، رنگهای پلاستیکی حاصل میشود. این نوع رنگها به خاطر دوام و قابل شستشو بودن ، اهمیت و کاربردهای زیادی داردن.
رنگهای لعابی یا مات
با اضافه کردن رنگهایی نظیر TiO2 به روغن جلا آن را به صورت مات درآورده ، بعد برای مات کردن هر نوع رنگی بکار میرود.
رنگ اتومبیل
این نوع رنگها ، باید این ویژگی را داشته باشند که بهسرعت در هوا خشک شوند. برای این منظور ، رنگدانه را در حلالهای آلی بسیار فرار نظیر استات آمیل ، استات اتیل یا استات بوتیل حل میکنند. برای رنگهای متالیک( فلزی ) ، از رنگدانههای فلزی استفاده میشود.
رنگهای محلول در آب
این نوع رنگها از معلق کردن رنگدانهها در آب مخلوط با یک چسب محلول در آب تهیه میشوند. از رنگهای روغنی ارزانترند و قابل شستشو نمیباشند.
RGB و CMYK در مدیریت رنگ چقدر اهمیت دارند ؟
تاکنون درباره تئوری نحوه عملکرد مدیریت رنگ صحبت کردیم اما نکته بسیار مهم دیگری وجود دارد که در واقع اجرای عملی آن است. زمانی که موضوع بر سر رنگ است طراحان از دو نوع رنگ صحبت میکنند که این دو نوع رنگ همان رنگ های CMYK و RGB هستند که قبلاً درباره هر کدام توضیحات مختصری ارایه شد.
رنگ های RGB: رنگهای اصلی و افزودنی به شمار می آیند اگر آنها را با یکدیگر ترکیب کنیم رنگ سفید به دست می آید. این امر در صورتی امکان پذیر است که با نور دستگاه هایی چون دوربین و مانیتور کار میکنیم به محض آن که سعی شود آنها را چاپ کنیم یک روند کاهشی شکل میگیرد و مانند چاپ CMYK، نتیجه حاصله رنگ سیاه خواهد بود.
رنگ کاهشی CMYK: به هنگام کار با این نوع رنگها از ترکیب آنها رنگی تیره تر حاصل می شود به این کار روند کاهشی گویند در این نوع سیستم رنگی کار توسط ماشین آلات چاپ چهاررنگ انجام میشود رنگ مشکی برای تقویت رنگ های تیره تر مورد استفاده قرار می گیرد یکی از دلایل استفاده به جای سه رنگ دیگر ارزانتر بودن مرکب مشکی است.
CMYK از فضای خیلی کوچک تری برخوردار است و در مقام مقایسه با RGB از طیف بیش از حد محدود شده ای سود می برد.
اما در این جا می خواهیم دلایل استفاده از مرکب مشکی را در مدل CMYK بیان کنیم هر چند در پیشتر اشاره مختصری داشتیم اما چرا از مرکب مشکی استفاده می شود؟
در یک کار چاپ شده حاصل از ترکیب مرکبهای سایان، ماژنتا و زرد، میزان رنگ و جلوه آن کافی نیست، در نتیجه برای جلوه بهتر چاپهای رنگی از مرکب مشکی نیز استفاده می شود دلایل عمده و اصلی استفاده از رنگ مشکی عبارتند از:
۱-متن معمولاً به رنگ مشکی چاپ شده و شامل جزئیات ریزی مانند حروف بدون پایه می باشد، بنابراین چاپ متن با سایر طرح های مشخص به وسیله سه رنگ اصلی و بدون استفاده از اثر محو شدگی و تنظیم دقیق به دقت بسیار بالایی نیاز دارد.
تصویر باید با دقت کامل تنظیم شوند. پس به جای سه رنگ فقط از یک رنگ مشکی استفاده مینمائیم.
۲- ترکیب صد در صدی مرکب های سایان ،ماژنتا و زرد که بر روی کاغذ چاپ می شوند ،موجب ضخامت بیشتر لایه مرکب و مستلزم زمان زیادی است تا خشک شود و گاهی اوقات نیز این امر مشکل زا است.
۳- ترکیب صد در صدی مرکب های سایان ،ماژنتا و زرد غالباً به یک رنگ قهوه ای تیره نزدیک به خاکستری منجر می شود که هیچ گونه شباهتی با رنگ مشکی ندارد با اضافه کردن مرکب مشکی، و تصویری با درصد رنگ مشکی بیشتر چاپ می شود.
۴- هزینه استفاده از رنگ مشکی، بسیار کمتر از استفاده از رنگهای دیگر (CMY) است.
در صورتی که یک رنگ بسیار تیره مورد نظر باشد. ابتدا از یک لایه CMY رنگی یا خاکستری استفاده شده و سپس از یک رنگ مشکی استفاده میشود که یک رنگ کاملاً مشکی با درجه بسیار بالا را خواهیم داشت .یک رنگ مشکی ساخته شده از مرکب های CMY، رنگ مشکی ترکیبی نامیده می شود.
میزان رنگ مشکی مورد استفاده به جای سایر مرکبها، متفاوت بوده و به نوع فناوری، کاغذ و مرکب مورد استفاده بستگی دارد.
از فرآیند هایی مانند حذف رنگ زیرین ،حذف رنگ های اضافی و جایگزینی مؤلفه های خاکستری برای تصمیمگیری در مورد رنگ نهایی استفاده میشود مقادیر متفاوت CMYK استفاده شده به نوع چاپ بستگی دارد.